مساله قُرب و بُعد؛ «نزدیک بودن بنده به الله تعالی» و «دور بودن بنده از الله تعالی»

مساله قُرب و بُعد؛ «نزدیک بودن بنده به الله تعالی» و «دور بودن بنده از الله تعالی»

دکتر صدیق آخوند کشمیری: در مساله توسل بحثی مطرح می شود تحت این عنوان که «الله تعالی به بنده از رگ گردن نیز نزیک تر است» و بعضی این مساله را که الله تعالی به بنده از رگ گردن نیز نزدیک تر است، برای رد جواز توسل ارائه می کنند و تقریبا در ارتباط با هر شخصی که منکر توسل - چه منکر کل توسل و چه کسانی که قائل به تفکیک هستند (البته بیشتر برای دفع «منکر توسل خطاب قرار گرفتن» بیان می شود و وجهه شرعی ندارد) - است، به این نکته اشاره می کنند و حتی عوامِ پیرو آنان نیز همین نکته را بیان می کنند.

 

حال به بررسی مفهوم این مساله می پردازیم:

اینکه الله تعالی از رگ گردن به بنده نزدیک تر است برگرفته از آیه شریفه 16 سوره مبارکه «ق» است که الله تعالی میفرمایند: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» یعنی: «ما از رگ گردن به شما نزديك‌تريم».

در مورد معنای حبل الورید که در لغت، «حبل» به معنی طناب و ریسمان است و «ورید» به معنی رگی که جهندگی ندارد اطلاق شده است و به عنوان رگ گردن نیز آمده است (دهخدا، مدخل کلمه ورید).

 

در تفسیر قرطبی نیز چنین آمده است:

  • رگ گردن است که از حلق تا کتف ادامه دارد و این دو رگ می باشد.
  • از ابن عباس و دیگر مفسران آمده است که این رگ معروف است؛ یعنی نیازی به تفسیر ندارد.
  • ورید و حبل یکی است و فقط به خاطر اختلاف لفظی به یکدیگر اضافه شده است.
  • از حسن: رگی معلق شده بر قلب است (الجامع لاتحکام القرآن قرطبی، ذیل آیه 16 ق).

 

و اما تفسیر این آیه:

این آیه تمثیل است برای بیان نزدیک بودن الله تعالی، یعنی ما از رگ شما که از خودتان است به شما نزدیک تر هستیم و منظور این نیست که از نظر مسافت نزدیک باشد. گفته می شود، منظور این است که «مالکیت ما بر شما کامل تر از خود شماست». همچنین گفته شده است: «ما از آنچه به شما وسوسه می شود، عالم تر از خود شما هستیم». بنابراین، علم الله تعالی بر بنده از خود بنده، بیشتر است.

 

از تفسیر و شرح منظور آیه نکاتی حاصل می شود و آن اینکه، بیان عالم تر بودن الله تعالی و نزدیک تر بودن وی تعالی به بنده از نظر مالکیت و علم است و بعد مسافت مطرح نیست. مساله ای در کتاب «فقه اکبر» که منسوب به امام اعظم رئیس حنفیان می باشد، مطرح شده است که جا دارد در این مبحث گنجانده شود؛ چراکه حائز اهمیت است. در آیه فوق الذکر نزدیک بودن الله تعالی مطرح شده است و از نزدیک یا دور بودن بنده به الله سخنی به میان نیامده است و علم الله تعالی و ملک الله تعالی مطرح شده است. در مساله فقه اکبر این مساله ذکر و بیان شده است.

 

متن فقه اکبر:

«وَلَيْسَ قرب الله تَعَالَى وَلَا بعده من طَرِيق طول الْمسَافَة وقصرها وَلَكِن على معنى الْكَرَامَة والهوان والمطيع قريب مِنْهُ بِلَا كَيفَ والعاصي بعيد مِنْهُ بِلَا كَيفَ والقرب والبعد والإقبال يَقع على المناجي وَكَذَلِكَ جواره فِي الْجنَّة وَالْوُقُوف يين يَدَيْهِ بِلَا كَيْفيَّة (الفقه الاکبر المکتبه الشامله).

ترجمه:

«قرب الله تعالی و بعد وی تعالی از طریق طول مسافت و کوتاهی آن نیست بلکه به معنی احترام و خواری است و مطیع به الله تعالی نزدیک است ولی بدون کیفیت و گناهکار از الله تعالی دور است ولی بدون کیفیت و قرب و بعد و روی کردن، به نسبت مناجات کننده واقع و مطرح است و همچنین است که در جوار الله تعالی بودن و جلو و روبروی الله تعالی بودن بدون کیفیت است».

 

یعنی اینکه اصل قُرب و بُعد ثابت بوده ولی کیفیت آن مجهول است. در شرح این مساله در کتاب «شرح فقه الاکبر» امام ابومنصور ماتریدی چنین آمده است: «منظور امام اعظم این است: "نزدیک بودن بنده و دور بودن وی از الله تعالی به مسافت نیست و بلکه به طریق کرامت (احترام) و هوان (خواری) است"» (شرح الفقه الاکبر ص 165 چاپ قطر بی تا).

 

اما روایتی از رسول الله (ص) که این مساله را تشریح می کند، از این قرار است: «عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله [صلى الله عليه وسلم]: إن الله قال: من عادى لي وليا فقد آذنته بالحرب، و ما تقرب إلي عبدي بشيء أحب إلي مما افترضت عليه، و ما يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل حتى أحبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به، وبصره الذي يبصر به، ويده التي يبطش بها، و رجله التي يمشي بها، وإن سألني لأعطينه، ولئن استعاذني لأعيذنه» (صحیح بخاری حدیث 6502).

ترجمه:

«از ابی هریره (رض): رسول الله (ص) فرمودند: همانا الله تعالی فرموده است: هرکس با ولی من (دوست من) دشمنی کند من به وی اعلام جنگ می کنم و بنده ای به من نزدیک نخواهد شد به چیزی بهتر از انجام آنچه بر وی فرض کرده ام و بنده دائما به من توسط انجام نوافل نزدیک خواهد شد تا اینکه من (الله) وی را دوست خود گیرم. وقتی وی را دوست داشتم پس من برای وی گوش خواهم بود که با من بشنود و من برای وی چشم خواهم بود که با من ببیند و من برای وی دست خواهم بود که با من می گیرد و من برای وی پا خواهم بود که با من راه می رود و اگر درخواستی کند عطا خواهم نمود و اگر به من پناه بیاورد وی را پناه خواهم داد».

 

در این حدیث نیز از قرب بنده سخن به میان آمده است و راه های نزدیک شدن به الله بیان شده است. دیگر اینکه وقتی بنده ای از طریق آنچه در حدیث بیان شده است، به الله نزدیک شود، چه نتیجه ای دارد که آن نیز بیان شده است. پس بنده به درجه ای می رسد که به اصطلاح مستجاب الدعوه می شود. سوال اینجاست که آیا همه ما مسلمانان به آن درجه می رسیم؟ (منظور به بالفعل است والا به القوه برای هر بنده ای ممکن است).

 

اگر قرار بود آن آیه برای تمامی مسائل در نظر گرفته شود و در هر مساله ای مطرح شود، پس با پارادوکس های (متناقض نماهای) بسیاری روبرو خواهیم شد که نه در دین وجود دارد و نه بزرگان و سلفِ صالح بدان بوده اند؛ بلکه این خواهد شد که فقط برای الزام خصم بیان می شود.

 

نتیجه گیری:

آیه میفرماید که الله تعالی از نظر علم نزدیک به بنده است یعنی احاطه کامل دارد. مساله فقه اکبر معلوم می کند که منظور از قرب و بعد چیست و روایت، راه های نزدیک شدن به الله تعالی را مطرح می کند. این امر معلوم است که [این مقام] برای هر مسلمانی میسّر نشده است، هرچند، غیر ممکن نیست.

 

معلوم شد که آیه، جنبه نزدیکی الله تعالی را می رساند و ما برای رسیدن و برآوردن حاجت خود، می بایست طبق روایت قُرب کسب کنیم و این امر یا با واسطه است و یا به طریق عمل. الله تعالی به ما توفیق دهد که به الله نزدیک باشیم و از دور شدن از الله محفوظ بدارد.

 

نویسنده: دکتر صدیق آخوند کشمیری